مامانم بابامو صدا زد که دره شیشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست
منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟
پدرم لبخندی زد و گفت:
یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟
بدجوری بغض گلمو گرفت..
مطالب در ایمیل شما
لطفا اس ام اس های زیبای خود را به همراه نام خود به سامانه 10003636361000 ارسال نمایید
خانم هایی که روزانه حداقل نیم ساعت در اینترنت هستند میتوانند کسب درآمد کنند فقط کافی کلیک کنن و با ما مکاتبه کنند