روز عقدم بود تازه از ارایشگاه اومده بودم,مادر بزرگم پیشم نشسته بود و چپ چپ نگام میکرد,
رفت دو مین دیگه برگشت و یواشکی صدام کرد:زهرا زهرا?
برگشتم دیدم یه شونه کوچیک که واسه خودشه اورده طوری دستش گرفته که بقیه نبینند گفت:
بگیر این شونه رو برو باهاش موهاتو شونه کن,خیلی شلخته است ,
گفتم: ننههههه!!!!
_ :ها
_:سه ساعت ارایشگر تلاش کرده تا موهامو این مدلی کنه,!!
_:ااووو پس مودلشه!!
مطالب در ایمیل شما
لطفا اس ام اس های زیبای خود را به همراه نام خود به سامانه 10003636361000 ارسال نمایید
خانم هایی که روزانه حداقل نیم ساعت در اینترنت هستند میتوانند کسب درآمد کنند فقط کافی کلیک کنن و با ما مکاتبه کنند