راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت. یه روز که طرف اومده بود عربده کشی، تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام. رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو یه نگاه بهم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد، منم سه پیچش شدم، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه!!
مطالب در ایمیل شما
لطفا اس ام اس های زیبای خود را به همراه نام خود به سامانه 10003636361000 ارسال نمایید
خانم هایی که روزانه حداقل نیم ساعت در اینترنت هستند میتوانند کسب درآمد کنند فقط کافی کلیک کنن و با ما مکاتبه کنند